بالارشگیلغتنامه دهخدابالارشگی . [ رَ ] (حامص مرکب ) نمو. روییدگی . بالیدگی . (ناظم الاطباء). این ترکیب جای دیگر دیده نشد و تواند بود که مصحف بالارستگی باشد.
بالارَسreach stackerواژههای مصوب فرهنگستانخودروِ بارکش با تجهیزاتی برای بلند کردن و روی هم چیدن و جابهجایی همزمان چند بارگُنج