خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَ ] (اِ) غار و باهشتان . (ناظم الاطباء). درخت و بوته ٔ غار است و آن را به عربی شجرةالغار گویند و آن چوبی است که چون بسوزندش بوی خوش ازآن آید. (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به دهمست شود.
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَ ] (اِخ ) [ نام ناحیتی از هندوستان و لقب شاهان آن ناحیت ] شهرهای بزرگ نیماس ، هرکند، اورشین ، سمندر، اندرس از آنجاست همه بر کران دریا و دهم از خویشتن بزرگتر هیچکس را نبیند و گویند که مر او را سیصد هزار مرد لشکر است و در این ناحیت عودتر باشد...
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَ ] (ع اِ) عدد بسیار از هر چیز. ج ، دهوم . || امر عظیم . || بدی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || کس ، مایقال ای الداهم هو؛ کدام کس است او. (ناظم الاطباء). خلق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || خلق ، مایقال ای دهم اﷲ هو؛ کدام خلق ...
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَ ] (ع مص ) فروگرفتن چیزی را به انبوه و به ناگاه رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هجوم کردن خیل مر کسی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). ناگاه آمدن . (المصادر زوزنی ).
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دَهَُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) چیزی که در مرتبه ٔ ده واقع شده باشد. (ناظم الاطباء). عاشر. (منتهی الارب ). دهمین . دهمی . که در مرتبه ٔ دهم است . (یادداشت مؤلف )؛عشر؛ دهم شدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
دهم
لغتنامه دهخدا
دهم . [ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ادهم و دهماء. (ناظم الاطباء). رجوع به ادهم و دهماء شود. || (اِ) سه شب از ماه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
دهم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] dahm = دهمست
-
دهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: dahom] ‹دهمی، دهمین› dahom آنچه یا آنکه در مرتبۀ ده قرار دارد.
-
دهم
فرهنگ فارسی معین
(دَ هُ) (ص .) عدد ترتیبی برای ده ، در مرحلة ده ، عاشر.
-
دهم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
tenth
-
دهم
دیکشنری فارسی به عربی
عاشرا
-
دهم
واژهنامه آزاد
بِدَهَم.
-
واژههای مشابه
-
بطلمیوس دهم
لغتنامه دهخدا
بطلمیوس دهم . [ ب َ ل َ س ِ دَ هَُ ] (اِخ ) اسکندر دوم ، سوتر دوم . (پادشاه مصر، 80-79 ق .م .) از 81 تا 80 ق .م . سلطنت کرد. (از ناظم الاطباء). پس از فوت لاتیرا (81 ق .م .) دختر او که زن اسکندر بود شش ماه امور دولت را اداره کرد و بعد ناپسری او که بطل...
-
رامسس دهم
لغتنامه دهخدا
رامسس دهم . [ س ِس ِ دَ هَُ ] (اِخ ) خپرمارع ست پن پتاه . از سلسله ٔ بیستم فراعنه ٔ قدیم مصر که سه سال سلطنت کرد. رجوع به تاریخ مصر قدیم ص 37 شود.