لغتنامه دهخدا
طحلب .[ طُ ل ُ ] (ع اِ) چغزلاوه که بجهت دورماندگی آب پیدا شود. (منتهی الارب ). سبزی که بر روی آب استاده جمع شود، بهندی کائی گویند. (آنندراج ). طِحلِب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبزابه . (تفلیسی ). جامه ٔ غوک . (دهار). چیزیست که بر سر آب آیدچون نمد بسته ، و سبزرنگ است . (مهذ