مهرآسافرهنگ نامها(تلفظ: mehr āsā) ( مهر + آسا (پسوند شباهت)) ، مثل خورشید ، مانند خورشید ؛ (به مجاز) زیبارو .
مهرسافرهنگ نامها(تلفظ: mehr sā) (مهر + سا (پسوند شباهت)) ، شبیه به مهر ؛ (به مجاز) مهربان و با محبت .
محروسةلغتنامه دهخدامحروسة. [ م َ س َ ] (ع ص ) مؤنث محروس . نگه داشته شده . نگهبانی کرده شده . || کنایه از ملک پادشاهی است . (غیاث ) (آنندراج ).- ممالک محروسه ؛ کنایه از ملک خود است چرا که اکثر آدمی چیز خود را حراست میکند. (غیاث ). ممالکی که در تصرف پادشاه مخصوص باش
آسالغتنامه دهخداآسا. (پسوند) اَسا. ادات تشبیه است . مثل . مانند. گون . گونه . شبه . وار. سان . سا. نظیر. شکل . صفت : آسمان آسا. بحرآسا. پادشاه آسا. پیل آسا. ترک آسا. خاقانی آسا. خورآسا. دلیرآسا. دودآسا. راهب آسا. رعدآسا. زمین آسا. ساسیاآسا. شیرآسا. عندلیب آسا. فلک آسا. مریدآسا. مهرآسا. یهودآ
هادیلغتنامه دهخداهادی . (اِخ ) (حاجی ملا...) سبزواری که در شعر «اسرار» تخلص یافت . به سال 1212 هَ . ق . متولد شد. مدت عمرش 78 (حکیم ) سال و به سال 1289 هَ . ق . چشم از جهان فروبست . «غریب » م