لغتنامه دهخدا
رازی تبریزی . [ ی ِ ت َ ] (اِخ ) نامش محمدرضا طبعش با رازهای سخن آشناست . دوبار در هندوستان آمده بطریق سیر و تماشا گذرش افتاد باز به وطن خود رو نهاد. از اوست :چندانکه صحن باغ ز برگ خزان پر است از ناخن شکسته دلم بیش از آن پر است .(صبح گلشن ص <span