لغتنامه دهخدا
لکز. [ ل َ ] (اِخ ) شهری است به پشت دربند. (منتهی الارب ). نام شهری بدان سوی دربند. (قاموس ). شهرکی بدان سوی دربند به دنبال خزران که به نام بانی آن نامیده شده است و گویند لکز و خزر و صقلب و بلنجر پسران یافث بن نوح بودند و هر یک از آنان ناحیتی آبادان کرد و به نام خود موسوم ساخ