لغتنامه دهخدا
افاویه . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَفواه ، جج ِ فوه ، بمعنی دهان و دندان و دیگ افزار و بوی افزار که از آن خوشبوی را نیکو نمایند و رنگ شکوفه وگونه ٔ آن و صنف هر چیز و گونه ٔ آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به افواه و فوه شود. || داروهای معطر خوشبو که طبی