شوحطةلغتنامه دهخداشوحطة. [ ش َ ح َ طَ ] (ع اِ) یکی شوحط. (از اقرب الموارد). رجوع به شوحط شود. || (ص ) اسب ماده ٔ دراز. (از اقرب الموارد).
یک ساعتهلغتنامه دهخدایک ساعته . [ ی َ / ی ِ ع َ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) در مدت یک ساعت . در مدتی معادل یک ساعت . در همان یک ساعت . در زمان اندک : پلنگ گفت اگر مراهزار جان باشد فدای یک ساعته رضا و فراغ ملک دا
یادآوری 24ساعته24-hour recallواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای ارزیابی تغذیه که در آن فرد تمام اقلام غذایی را که در 24 ساعت گذشته خورده است، گزارش میکند
شواطیلغتنامه دهخداشواطی ٔ. [ ش َ طِءْ ] (ع اِ) ج ِ شاطی ٔ، به معنی کرانه ٔ رودبار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (دهار). || ج ِ شاطئة. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاطی ٔ و شاطی شود.